خاطرات متهم ردیف اول...

ترس

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۳۱ ب.ظ

می ترسم... یه موضوع پروپوزال انتخاب کردم که ریاضیات پیچیده ای داره و هنوز نتونستم سر ازش دربیارم. موضوعش برام جالب و هیجان انگیزه ولی ریاضیات و روابطش تو هر مقاله ای فرق می کنه و این سر در نیاوردن باعث شده بازی گوش بشم و دنبال کار نرم...

هرچی زمان بیشتر میگذره و نزدیک تر میشه بیشتر می ترسم. استادمم تو این مسیر نرفته و نمی دونم تا چه حد می تونه کمکم باشه...چون خودشونم یه جورایی احساس کردم نگران بود:(

به شدت نیازمند یه راهنمام ... خدایا راه بهم نشون بده. کمکم کن بفهمم

نظرات  (۳)

بشکاف برو جلو
بکوب تا ته
برات آرزوی موفقیت میکنم
پایان نامه اولش یه چیز ناشناخته ایه
هرچی بیشتر باهاش سروکله بزنی و بهش مسلط بشی خوشایندتر میشه
آخراش که نتیجه میده حس میکنی بچته
پاسخ:
ممنونم:)
آره واقعا ولی ریسکه پروپوزال بنویسم هر حرفی زدم باید پاش وایستم هرجور شده انجامش بدم...رو این حساب مرددم
اگه موضوع رو دوست داری برو جلو نترس

پاسخ:
دعام کن:)
نمی تونم نگرانیم نادیده بگیرم مخصوصا وقتی استادمم نگران بود دیگه استرس گرفتم