خاطرات متهم ردیف اول...

کم آوردم

پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۴۳ ب.ظ

دیدی تنه بعضی درختا از تو پوک میشه؟ یا از داخل کرم خورده؟ دیگه نمیشه کاریش کرد. چون مشکل رسیده به داخلش

دیدی بعضی حیوانات مخصوصا سگا از چشماشون معلومه دیگه امیدی به ادامه ندارن؟ دیگه خسته شدن؟ همیشه از این نگاهشون می شکنم و تنم می لرزه. چون من کلا به امید زنده ام! و برای من ناامیدی یعنی تیر آخر!

 

اما دیگه خسته تر از اونم که ادامه بدم. هدفش این بود که کم بیارم و بکشم کنار! خب همینطورم شد.

من باختم. مثل کسی که وسط بازی قمار کل ورقاش رو میریزه رو میز و میره!

تو همین روزا جوری بذارم برم که هیچی ازم نمونه!