خاطرات متهم ردیف اول...

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰۱
آذر

هم اکنون با چشمانی مست خواب، بدنی که به زور ژلوفن اروم گرفته و به زور چایی بیدار مونده دارم تو آزمایشگاه امتحان میان ترم پس فردا رو می خونم. 

با یه نگاه به دور و برم میبینم همه وضع من دارن،خمار خواب :دی

به خودم قول دادم بعد امتحانا با دوستان صمیمی کارشناسی برم دربند ناهار. 

تازه اگه ایشا امتحانات ترم عالی بشه می خوام برا خودم جشن تولد بگیرم بزن  و برقص با فقط مامان و دوستایی که ازشون انرژی می گیرم

حوصله ادم حسود و حرف در ار و... ندارم. از فامیل هم کسیو دعوت نمی کنم چون تا حالا که دعوت کردم نه خوش گذشته نه خوشحال شدن...

الان  اقای دکتر اومد تو آزمایشگاه،  امروز بازدید از آزمایشگاه داریم امیدوارم خدا فرجی کنه واسم مثل کارم معجزه بشه سرور به منم تعلق بگیره.

پ.ن: اولویت با دانشجویان دکترا بعد دانشجویان ترم بالای ارشده بعد من که هنوز ترم یک ارشدم :( 

پ.ن1: الان تماس داشتن باهام راجع به کلاس واسه کارم...گفتم این هفته نمی تونم افتاد برج بعدی 2-3 دی اماحانا هم که هست